عاشق و مجنونت شدم
نخونده مهمونت شدم
کلی پریشونت شدم
اما بازم نیومدی
قهوه ی فنجونت شدم
شمع تو شمدونت شدم
خاک تو گلدونت شدم
اما بازم نیومدی
...
شعر زیبا,مریم حیدرزاده,شعر قشنگ,شعر تازه,شعر عاشقانه
شعـــر طنز
من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم
از زن و غر زدن روز و شبش آزادم
برای خواندن کامل شعر به ادامه مطلب بروید ....
my mother i love you and i need you,even tough
مادر دوستت دارم وتا ابد به تو محتاجم
i love you and i need you,even tough
تا ابد دوستت دارم وبه تو محتاجم
i may at times have made you tear your hair
وهمین لحظه این قدر اشک برای ریختن دارم که موهایت تر شود
i set myself apart,bet even so
خودم را از تو دور کرده ام،با این وجود توجه وعشق تو هنوز در دلم برپاست
your presence and your loves are always there
تو مامن وسرپناه من هستی
you are my jail cell and ten-ton door
که مرا از گزندها وآسیب ها حفظ می کنی
that keeps me from just being who i am
که مرا از گزندها وآسیب ها حفظ می کنی
and so i pound the walls and go to war
من از دیوارها می گذرم وپرواز می کنم
ramming all the rules that i can ram
و تمام کارهایی را که باید،انجام می دهم تا در پناه تو باشم
yet though i mast rebel,all the while
شاید من یاغی وسرکش باشم
i know your love,s the ground on wich i stand
اما می دانم حتی زمینی که بر روی آن ایستاده ام از عشق تو سرشار است
i wait upon the flash of your pround smile,my mother
من منتظر لبخند درخشان وپرغرور تو هستم،مادر
and twist inside at every reprimand
لبخندی که هر گره ای را باز می کند
i,m sorry for the times i,ve caused you pain
برای تمام لحظاتی که به خاطر من رنج کشیده ای متا سفم
اما بعد از طوفان های کوچک
after these brief storms,love will remain
این آرامش است که پا برجا خواهد ماند